تو ادامه ی مطلب چند تا ضرب المثل ترکی واستون نوشتم که بهتره بدونین.
البته معا دل انگلیسیش هم نوشتم...
آلبرت انشتین:
عشق مثل یه ساعت شنی می مونه؛ همزمان که قلبت رو پر میکنه
عقلت رو خالی میکنه !!!!!!!!
مولانا:
ماییم و موج دریا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
عشق باهم زیر باران خیس شدن نیست؛
عشق آنست که یکی چتر شود
و دیگری نداند که چرا خیس نشد.
با قدرت اندیشه شاید هیچ ناشدنی وجود نداشته باشد.علاوه بر نیروی برق از هزاران سال پیش نیروی مغناطیسی نیز شناخته شده بود. داستان مهندسی برق از آنجا آغاز میگردد که رابطه بین این دو نیروی عظیم با یکدیگر کشف گردید. هانس کریستین اورستد، استاد دانشگاه کپنهاک در دانمارک، برای اولین بار مـیـدان مـغـنـاطیسی مـربوط به جریان الکتریکی را کشف نمود. او مـتـوجـه شـد که عقربه قطبنما در اثـر مـجـاورت بـا یـک جـریـان الـکتـریـکی حـرکت میکند و بـنـابـرایـن نـتیـجه گـرفـت کـه مـیـدان مـغنـاطیـسی بـصورت دایـرهای شـکل بـه دور یـک سـیـم حـامـل جـریـان در فـضـا منتشـر مـیشود. وی نتیجه مطالعات خود را در یک مقاله به تاریخ 21 جولای 1820 ارایه داد.
در روز 29 آگوست 1831، مایکل فاراده با اتصال یک سیم پیچ به یک باتری و اتصال سیمپیچ دیگری به یک گالوانومتر متوجه شد که با قطع و وصل کردن باتری در سیم پیچ دوم جریانی عبور میکند. این کشف به ظاهر ساده آغاز تحولی عظیم در زمینه مهندسی برق و به تبع آن جامعه بشری بود. در واقع کشف فاراده اساس کار ژنراتورها و موتورهای الکتریکی است. یعنی بشر بتواند انرژی الکتریکی تولید کند و سپس کارهای یدی خود را به ماشینهای الکتریکی بسپارد تا فرصت برای اندیشیدن داشته باشد. البته کشف فاراده یک امر فیالبداهه نبود، بلکه در ادامه کارهای دانشمندان و مهندسینی چون بنجامین فرانکلین، الساندرو ولتا، آندره آمپر بود و سپس افرادی چون جیمز ژول،روبرت ماکسول،توماس ادیسون و مارکونی در زمینههای کاربردی و علمی مهندسی برق کارهای بزرگی انجام دادند. همه این اکتشافات و اختراعات در زمینه مهندسی برق تاثیر شگرفی در پیشرفت های بشری داشتند و به جرات میتوان رفاه و کیفیت بالای زندگی امروزی بشر را مرهون آنها دانست.
ستار قرهداغی سومین پسر حاج حسن قره داغی در سال ۱۲۸۵ق (۱۸۶۸ میلادی) به دنیا آمد. او از اهالی قرهداغ آذربایجان بود که در مقابل قشون عظیم محمد علی شاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطه خواهان تبریز به آذربایجان گسیل شده بود ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. وی مردم را بر ضد اردوی دولتی فرا خواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدین و باقرخان سالار ملی مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت شهر تبریز به دست طرفداران محمد علی شاه بیفتد. اختلاف او با شاهان قاجار و اعتراض به ظلم و ستم آنان، به زمان کودکی اش بر میگشت. او و دو برادر بزرگترش اسماعیل و غفار از کودکی علاقه وافری به تیراندازی و اسب سواری داشتند، اما اسماعیل فرزند ارشد خانواده در این امر پیشی گرفته بود و شب و روزش به اسب تازی، تیراندازی و نشست و برخاست با خوانین و بزرگان سپری میشد، سرانجام او در پی اعتراض به حاکم وقت دستگیر و محکوم به اعدام شد. این امر کینهای در دل ستار ایجاد کرد و نسبت به ظلم درباریان و حکام قاجاری خشمگین شد.
ادامه مطلب ...وقتی جهان از ریشه های جهنم، آدم از ریشه های عدم و سعی از ریشه های یاس می آید، وقتی یک تفاوت ساده در حرف گفتار را به کفتار تبدیل میکند، باید به بی تفاوتی واژه ها و واژه های بی تفاوت مثل نان دل بست.
نان را از هر طرف بخوانی نان است.