san30z

Welcome 2 my blogsky

san30z

Welcome 2 my blogsky

علل ترک نماز


آنچه در این بخش مورد بررسی قرار می گیرد ، علل ترک نماز و درمان آن است .

 


تارکان نماز از حیث کمّیت ترک ، عبارتند از :

الف ) کسانی که به طور مطلق تارک نماز هستند .

ب )  گروهی دیگر بعضی اوقات نماز می خوانند و بعضی اوقات نماز نمی خوانند .

پ ) بعضی دیگر نماز می خوانند ، اما واجبی از واجبات نماز را ترک می گویند ، مانند قرائت اذکار واجب نماز ، یا در مکان غصبی نماز می خوانند .

 

در قرآن کریم آمده :

اهل بهشت از جهنمیان از سبب دوزخی شدن آنها سؤال می کنند و دوزخیان جواب می دهند که چون از نمازگزاران نبودیم . همچنین خداوند ، ما و خانواده مان را امر به خواندن نماز می نماید و نیز در آیات دیگر ، ما را به نتیجه نماز خواندن و ترک آن به طور کلی آگاه می کند و همه آن ها دلیل بر اهمیت نماز و انجام آن است.

درباره ترک نماز ، روایات زیادی داریم که بعضی مطلق و بعضی مقیدند ، یعنی ; در بعضی روایات تارک نماز به صورت کلی کافر معرفی شده است ، ولی در برخی روایات دیگر ، هر تارک نمازی کافر معرفی نشده است ، بلکه تارک نمازی کافر معرفی شده که نماز را از روی عمد ترک کند ؛ مثلا" در روایتی از رسول اکرم « صلی الله علیه و اله » آمده است که :

« من ترک الصلوة متعمدا" فقد کفر ؛ کسی که نماز را از روی عمد ترک کند کافر شده است. » و نیز  می فرماید :

« من ترک الصلوته متعمدا فقد هدم دینه ؛ هر کس نماز را از روی عمد ترک کند دین خود را خراب کرده است. » و در جای دیگر می فرماید :

« ما بین المسلم و بین عن تکفر الی ان یدرک الصلوه الفریضه متعمد او یتهاون فلا یصلیها ؛  فاصله ای بین مسلمان و کافر نیست مگر اینکه کافر از روی عمد نماز واجب را ترک می گوید و یا از روی سستی نماز نمی خواند. » و همچنین در روایتی از امام صادق « علیه السلام » آمده است که :

« تارک نماز کافر است ولیکن زناکار کافر نیست بلکه فاسق است. » که در این باره از امام صادق سؤال شد: چرا زانی کافر نیست ولیکن تارک نماز کافر است؟ امام « علیه السلام » می فرماید :

« زانی و مشابه آن عمل را از روی شهوت که یک نیروی غریزی است و بر او غلبه پیدا کرده انجام میدهند ولیکن تارک نماز ترک نماز می کند ، اینکه قصدش  کوچک شمردن نماز باشد و زانی به طرف زنا نمی رود ؛ مگر اینکه با به جا اوردن آن کسب لذت می کند ، برای هر کسی که نماز را از روی عمد و قصد ترک می کند به جهت کسب لذت نیست و هنگامی هم که لذت نباشد ، کوچک شمردن و سبک شمردن را به دنبال خواهد داشت و استخفاف و کوچک شمردن نماز موجب کفر می شود. »

همانطور که گفته شد ، ترک نماز از روی عمد ، موجب کفر است و اگر در روایات دیگر ، ترک نماز را به صورت مطلق ، موجب کفر دانسته اند ، با این روایات مطرح شده و روایات مقید دیگر ، تخصیص زده میشوند ؛ یعنی ترک نماز ، همراه با عمد و قصد ، موجب کفر است.

کفر ، عبارت است از: نپذیرفتن و انکار چیزی که عقل و فطرت آدمیان آن را حق می دانند ، که نتیجه چنین انکاری ، ترک ضروریات دین است و از جمله این ضروریات ، نماز است.

 

نکته

 کفر در اصطلاح فقها ، انکار اصول دین ( توحید ، نبوت و معاد ) و انکار ضروریات دین است و به همین جهت ، کفری که در روایات مطرح شده است و به " تارک الصلوة " نسبت می دهند ، کفر از دیدگاه فقهی نیست ؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمی شود ، پس دلیل اینکه در روایات به " تارک الصلوة " کافر اطلاق می شود ، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن می باشد ؛ البته ، اگر کسی نماز را به دلیل منکر بودن آن نخواند در اصطلاح فقها کافر گفته می شود ، زیرا منکر ضروری دین شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد